کلمه جو
صفحه اصلی

نکاثه

فرهنگ فارسی

شکسته و ریز. مسواک که در دهان بماند . یا پاره های گسست. سر رسن ٠

لغت نامه دهخدا

( نکاثة ) نکاثة. [ ن ُ ث َ ] ( ع اِ ) شکسته و ریزه مسواک که در دهان بماند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )( از متن اللغة ). || پاره های گسسته سر رسن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پاره های گسسته سر ریسمان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

نکاثة. [ ن ُ ث َ ] (ع اِ) شکسته و ریزه ٔ مسواک که در دهان بماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از متن اللغة). || پاره های گسسته ٔ سر رسن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پاره های گسسته ٔ سر ریسمان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).



کلمات دیگر: