آسان گریز زود گریز
خوش گریز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خوش گریز. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ] ( ص مرکب ) آسان گریز. زودگریز. ( یادداشت مؤلف ) :
زودخیز است و خوش گریز حشر
زودزای است و زودمیر شرر.
زودخیز است و خوش گریز حشر
زودزای است و زودمیر شرر.
سنائی.
کلمات دیگر: