تربیت کننده
مربب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مربب. [ م ُ رَب ْ ب َ ] ( ع ص ) پرورده. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || عمل آورده و پرورده با رب . ( از متن اللغة ): زنجبیل مربب ؛ پرورده به رب. ( منتهی الارب ). مربی با عسل یا شکر. ( یادداشت مؤلف ). آنچه در عسل یا شکر پرورده به عمل آرند. || مُنْعَم. منعم علیه. ( اقرب الموارد ).
مربب. [ م ُ رَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) تربیت کننده. پرورش دهنده. استاد. معلم. || رُب سازنده. ( ناظم الاطباء ).
مربب. [ م ُ رَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) تربیت کننده. پرورش دهنده. استاد. معلم. || رُب سازنده. ( ناظم الاطباء ).
مربب . [ م ُ رَب ْ ب َ ] (ع ص ) پرورده . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || عمل آورده و پرورده با رب ّ. (از متن اللغة): زنجبیل مربب ؛ پرورده به رب . (منتهی الارب ). مربی با عسل یا شکر. (یادداشت مؤلف ). آنچه در عسل یا شکر پرورده به عمل آرند. || مُنْعَم . منعم علیه . (اقرب الموارد).
مربب . [ م ُ رَب ْ ب ِ ] (ع ص ) تربیت کننده . پرورش دهنده . استاد. معلم . || رُب سازنده . (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: