کلمه جو
صفحه اصلی

وکم

فرهنگ فارسی

اندوهگین گردیدن

لغت نامه دهخدا

وکم. [ وَ ] ( ع مص ) سپرده شدن زیر پای و خورده شدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). و فعل آن به طور مجهول استعمال شود. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || به سختی راندن کسی را. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || اندوه مند گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شکستن. || خوار کردن چیزی را. ( از منتهی الارب ). || هم یکمون الکلام ؛ یعنی عجمها سلام علیکم را به کسر کاف تلفظ می کنند. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

وکم. [ وَ ک َ ] ( ع مص ) اندوهگین گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ).

وکم . [ وَ ] (ع مص ) سپرده شدن زیر پای و خورده شدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و فعل آن به طور مجهول استعمال شود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || به سختی راندن کسی را. (اقرب الموارد) (آنندراج ). || اندوه مند گردانیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شکستن . || خوار کردن چیزی را. (از منتهی الارب ). || هم یکمون الکلام ؛ یعنی عجمها سلام علیکم را به کسر کاف تلفظ می کنند. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


وکم . [ وَ ک َ ] (ع مص ) اندوهگین گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ).



کلمات دیگر: