<div class="boxBd">هندباری. [ هَِ ] ( ص نسبی ) هندی. از هند. مربوط به هند : فرمود تا از هندباری فرجی ساختند. در آن ولایت جامه هندباری اهل عزا می پوشیدند. ( مناقب العارفین ).<br>چو ماسوره هندباری به رنگ <br>میان آگنیده به تیر خدنگ.<div class="au">نظامی.</div></div>

هندباری. [ هَِ ] ( ص نسبی ) هندی. از هند. مربوط به هند : فرمود تا از هندباری فرجی ساختند. در آن ولایت جامه هندباری اهل عزا می پوشیدند. ( مناقب العارفین ). چو ماسوره هندباری به رنگ میان آگنیده به تیر خدنگ. نظامی.

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">هندی از هند مربوط به هند : فرمود تا از هندباری فرجی ساختند در آن ولایت جامه هندباری اهل عزا می پوشیدند</div>

هندی از هند مربوط به هند : فرمود تا از هندباری فرجی ساختند در آن ولایت جامه هندباری اهل عزا می پوشیدند

هندباری

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا