۱ - ( مصدر ) جاری کردن روان ساختن : چون طلب شه ره گریزش بربست نایژه بگشادحوض رنگرزان را. ( ابوالفرج رونی لغ. ) ۲ - ( مصدر ) جاری شدن روان شدن : ابرعدل تونایژه بگشاد گردتشویش درجهان بنشست . ( انوری )
نایژه گشادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نایژه گشادن. [ ژَ / ژِ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) جاری کردن. روان ساختن. رجوع به نایژه شود :
چون طلب شه ره گریزش بربست
نایژه بگشاد حوض رنگ رزان را.
وز بیخ بزد شعله نار حدثان را.
گرد تشویش در جهان بنشست.
اگر نه نایژه خون ز دیده بگشادی.
چون طلب شه ره گریزش بربست
نایژه بگشاد حوض رنگ رزان را.
بوالفرج رونی.
تا بر دهن خشک جهان نایژه بگشادوز بیخ بزد شعله نار حدثان را.
انوری.
ابر عدل تو نایژه بگشادگرد تشویش در جهان بنشست.
انوری.
تنم ز خون جگر گشته بود مالامال اگر نه نایژه خون ز دیده بگشادی.
کمال اسماعیل.
کلمات دیگر: