کلمه جو
صفحه اصلی

کر گزن

فرهنگ فارسی

نوعی تیر بزرگ .

لغت نامه دهخدا

کرگزن. [ ک َ زَ ] ( اِ ) نوعی تیر بزرگ. ( یادداشت مؤلف ) :
کنون بور آهوتک و کرگزن
کمان و کمین من و کرگدن.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
زبان و گلوگاه و یک نیمه تن
فرودوخت با کرگزن کرگدن.
اسدی ( گرشاسب نامه ).


کلمات دیگر: