شلوغ پلوغ
فارسی به انگلیسی
chaotic, confused, disorganized, higgledy-piggledy, pastiche, pell-mell, hugger-mugger, hurly-burly
مترادف و متضاد
شلوغ، شلوغ پلوغ
فرهنگ فارسی
در تداول عامه سخت و ردهم برهم یا هرج و مرج .
(عامیانه) شلوغ و درهم ریخته، هرکی هرکی
جملات نمونه
شهر ما شلوغ پلوغه!
our city is chaotic!
لغت نامه دهخدا
شلوغ پلوغ. [ ش ُ پ ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عوام ، سخت در هم و برهم. هرج و مرج. سخت آشفته : خوابهای شلوغ پلوغ. جاهای شلوغ پلوغ. ( یادداشت مؤلف ). جایی که در آن نظم و ترتیبی حکمفرما نباشد. حسینقلی خانی. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
پیشنهاد کاربران
کولی خانه. [ ک َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خانه ٔ کولیان. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به کولی ( معنی اول ) شود. || جای پر ازدحام و هیاهو. ( فرهنگ فارسی معین ) .
کلمات دیگر: