کلمه جو
صفحه اصلی

خنش

مترادف و متضاد

itch (اسم)
خارش، جرب، خارشک، خراش سوزن، خنش

itching (اسم)
خارش، خارشک، خنش

prurigo (اسم)
خنش، خارش سخت، مرض خارش پوست

فرهنگ فارسی

خارش تن خنشم می شود

لغت نامه دهخدا

خنش. [ خ ِ ن ِ ] ( اِ ) خارش تن. ( یادداشت بخط مؤلف ): خنشم می شود؛ یعنی تنم می خارد.

گویش مازنی

۱نعنای معطر و وحشی ۲پونه ی صحرایی و خوشبو یا نام علمی mentaa ...


/Khanesh/ نعنای معطر و وحشی - پونه ی صحرایی و خوشبو یا نام علمی mentaa


کلمات دیگر: