چین چین
فارسی به انگلیسی
full of wrinkles or folds
مترادف و متضاد
چین و چروک، چروک خوردگی، چین چین
فرهنگ فارسی
شکن شکن . با چین های بسیار . صاحب چین های بسیار . پر شکن .
لغت نامه دهخدا
چین چین. ( ص مرکب ) شکن شکن. با چین های بسیار. صاحب چین های بسیار. پرشکن :
ای زلف سرکشت همه چین چین شکن شکن
مویت برای بردن دلها رسن رسن.
ای زلف سرکشت همه چین چین شکن شکن
مویت برای بردن دلها رسن رسن.
دانشنامه عمومی
چینچین (به ارمنی: Չինչին) روستایی است در استان تاووش ارمنستان.
http://www.armstat.am/file/article/marz_08_42.pdf
http://www.armstat.am/file/article/marz_08_42.pdf
wiki: چین چین
کلمات دیگر: