کلمه جو
صفحه اصلی

چاتمه

فارسی به انگلیسی

stack, pile (of arms)


فرهنگ فارسی

( اسم ) وضع استقرار چند تفنگ بر روی زمین بدین نحو که ته آنها را با کمی فاصله از هم بروی زمین قرار و سر آنها را بهم تکیه دهند تا بصورت مخروطی در آید.

فرهنگ معین

(مِ یا مَ ) [ تر. ] (اِ. ) وضع استوار چند تفنگ بر روی زمین بدین نحو که ته آن ها را با فاصلة کمی از هم روی زمین قرار و سر آن ها را به هم تکیه دهند تا به صورت مخروطی درآید.

لغت نامه دهخدا

چاتمه. [ م َ ] ( ترکی ، اِ ) چند تفنگ را صلیبی بهم پیوسته در زمین نصب کردن.
- چاتمه قراول ؛ قراول مواظب چاتمه.
- چاتمه گذاشتن ؛ انجام دادن عمل چاتمه.

فرهنگ عمید

وضع و شکل چند تفنگ که ته آن ها را با اندکی فاصله از هم به زمین بگذارند و سر آن ها را به هم تکیه بدهند که به شکل مخروط درآید.
* چاتمه زدن: (مصدر متعدی ) (نظامی )
۱. چیدن تفنگ ها به شکل چاتمه.
۲. (مصدر لازم ) توقف عده ای قراول در یک محل.

وضع و شکل چند تفنگ که ته آن‌ها را با اندکی فاصله از هم به زمین بگذارند و سر آن‌ها را به هم تکیه بدهند که به شکل مخروط درآید.
⟨ چاتمه‌ زدن: (مصدر متعدی) (نظامی)
۱. چیدن تفنگ‌ها به شکل چاتمه.
۲. (مصدر لازم) توقف عده‌ای قراول در یک محل.


دانشنامه آزاد فارسی

چاتْمِه
در اصطلاح نظامیگری به چند معنا به کار رفته است: ۱. نحوۀ قرارگرفتن چند تفنگ بر روی زمین، چنان که قنداق آن ها، با فاصله، روی زمین باشد و سر آن ها را به هم تکیه دهند تا به حالت مخروطی درآید. چاتمه، در این معنا، با اصطلاحات چاتمه فنگ و چاتمه زدن برابر است؛ ۲. جایی که تفنگ ها را روی آن به ردیف می گذارند؛ ۳. یک واحد نگهبانی مرکب از سه سرباز.

گویش مازنی

/chatme/ گونه ای دویدن اسب که دودست و دو پا با هم و به نوبت برداشته و به زمین نهاده شود

گونه ای دویدن اسب که دودست و دو پا با هم و به نوبت برداشته ...


پیشنهاد کاربران

در پهلوی " چیتک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
چیتک فنگ = چاتمه فنگ

مللار یا چاتمه به سه تکه چوب گفته میشود که در حالت سه پایه یک طرف آن ها به هم و طرف دیگر بر روی زمین قرار دارد برای تهیه دوغ در عشایر از آن استفاده می شود


کلمات دیگر: