کلمه جو
صفحه اصلی

ذ والاربع

فرهنگ فارسی

( اسم و صفت ) ۱- آنست که در چهار نغمه افتد و بعبارت دیگر فاسله چهارم دست است . ۲ - شعبه ایست از موسیقی مناسب با (( راست ) ) و (( زنگوله ) ) . ۳ - کلمه ای که لام الفعل آن از حروف عله باشد ناقص .
اصطلاحی موسیقی است .

لغت نامه دهخدا

ذوالاربع. [ ذُل ْ اَ ب َ ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) اصطلاحی موسیقی است. || ناقص. یعنی کلمه ای که لام الفعل آن از حروف عله باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

ذُ والاَربع
از اصطلاحات قدیم موسیقی ایران برای تشخیص فاصلۀ چهارم. علینقی وزیری در کتاب نظری بر موسیقی آورده است: «در موسیقی ایران اگر گام را به معنایی که امروز در موسیقی اروپایی مشاهده می شود وارد نماییم باید بدانیم که اغلب یک دانگ یا یک پنچم از آن مورد استفاده و عمل خود دستگاه است. (در قدیم ذوالاربع و ذوالخمس می گفته اند) و آن هم غالباً دانگ اول است». به فاصلۀ چهارم نیز ذوالاَربع می گفته اند و نت ها براساس نام انگشتانی که روی آن ها قرار می گرفت نام گذاری می شد. ذوالاربع از ترکیب فواصل طنینی، بقیه، و مُجَنّب درست می شد و انواع مختلف داشت. اقسام ذوالاربع عبارت بود از: ط ط ب ـ ط ب ط ـ ط ج ط ـ ج ج ط ـ ج ط ط ـ ط ج ج ـ ج ط ج . ط: مخفف طنینی معادل یک پردۀ بزرگ ب: مخفف بقیه معادل نیم پردۀ کوچک ج: مخفف مُجَنّب معادل سه ربع پرده یا دوم نیم بزرگ بود. ذوالاربع را طبقه نیز می گفتند.

پیشنهاد کاربران

ذو الاربع: [اصطلاح موسیقی ]فاصله ی چهارم درست را در موسیقی قدیم گفته اند.


کلمات دیگر: