کلمه جو
صفحه اصلی

دابو

فرهنگ فارسی

ظهیر الدین مرعشی مینویسد دونگه در [ دابو ] (مازندران ) اقامتگاه ابو الفضل دابو بوده

لغت نامه دهخدا

دابو. (اِخ ) (ابوالفضل ...) ظهیرالدین مرعشی می نویسد: دونگه در «دابو» (مازندران )اقامتگاه ابوالفضل دابو بوده است . رجوع به سفرنامه ٔرابینو ص 113 بخش انگلیسی و ص 152 ترجمه ٔ آن شود.


دابو. ( اِخ ) نام ناحیه ای به آمل مازندران ( سفرنامه رابینو بخش انگلیسی ص 40، 112، 113، 116، 155 ). از بلوکات ناحیه آمل به مازندران. عده قری 91. مساحت آن 15 فرسنگ و مرکز آن مرزنگور است. حد شمالی آن دریای خزر و شرقی آن جلال ازرک بارفروش و جنوبی آن دشت سه هزار و غربی آن هزارپی می باشد و جمعیت تقریبی آنجا صد و پانزده هزار است.

دابو. ( اِخ ) ( ابوالفضل... ) ظهیرالدین مرعشی می نویسد: دونگه در «دابو» ( مازندران )اقامتگاه ابوالفضل دابو بوده است. رجوع به سفرنامه ٔرابینو ص 113 بخش انگلیسی و ص 152 ترجمه آن شود.

دابو. (اِخ ) نام ناحیه ای به آمل مازندران (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 40، 112، 113، 116، 155). از بلوکات ناحیه ٔ آمل به مازندران . عده ٔ قری 91. مساحت آن 15 فرسنگ و مرکز آن مرزنگور است . حد شمالی آن دریای خزر و شرقی آن جلال ازرک بارفروش و جنوبی آن دشت سه هزار و غربی آن هزارپی می باشد و جمعیت تقریبی آنجا صد و پانزده هزار است .


دانشنامه آزاد فارسی

دابو (Dubbo)
شهری در نیوساوت ویلز، در استرالیا، کنار رود مکوئاری، به فاصلۀ ۴۰۹کیلومتری شمال غربی سیدنی. جمعیت آن ۳۰۱۰۲ نفر است (۱۹۹۶).

گویش مازنی

/daaboo/ یاغی سرکش & ناحیه ی دابو در شمال شرقی آمل استحد غربی آن رودخانه ی هراز در ناحیه ی هرازپی و حد جنوبی آن ناحیه ی دشت سر و مرز شرقی آن سه ناحیه ی ساسی کلام و لاله آباد و جلال ازرک از نواحی بابل و مرز شمالی آن دریاست

یاغی سرکش


ناحیه ی دابو در شمال شرقی آمل استحد غربی آن رودخانه ی هراز ...


پیشنهاد کاربران

ده بوکلا*دبوکل* در جنوب منطقه هارون کلا و رینه کوه و شمال
روستای باریک محله *باریک تکی* در بخش آب ماهیک لالی
محل سکونت ایل منجزی بهداروند

طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی
تیره هارونی خلیلی
تیره کالی *کاله*بهداروند
تیره الادینی بهداروند
تیره خلیلی کشیری
تیره مصیری
تیره ویسی
تیره ملکی
تیره رستمی
تیره صالح حاجی*صالح پسر حاجی اسفندیار *خلیلی از نوادگان رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان

در زمان صفوی و افشاری تیره های بسیاری از ایل منجزی
از مناطق لالی . مسجدسلیمان. شوشتر.
قلعه لیت اندیکا. آهنگری . گتوند. عقیلی
. لارگان*لاران. لارجان* فارسان. کوهرنگ

به خراسان و شمال کشور کوچ داده شدند





ایلخان ::رئیس کل ایلات لر بختیاری

زابوت مرکز دهستان چلاو*چلو * اندیکا

محل سکونت طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند

اسپهبد " دابو " یا " دابویا " فرزند گیل گاوباره ( دارای کلاهخود گاوسر ) پسر گیلانشاه پسر پیروز پسر نرسی پسر جاماسب پسر پیروز یکم ساسانی و یکی از اسپهبدان نام آور تپورستان ( طبرستان ) که سال ها همراه با برادرش پادوسپان و فرزندش فرخان در برابر تاخت ویرانگر تازی های ایران ستیز ایستادگی نمود و در این راه جان باخت ، ، خاندان اسپهبدان و باوندیان هردو از تبار ساسانی بودند که پس از شکست دولت ساسانی از تازیان در گیلان و تپورستان نزدیک به 200 سال از فرهنگ و ارزش های میهنی خویش پدافند کردند و دست تازی های تاراجگر را از بخش شمالی ایران دور نگهداشتند.


کلمات دیگر: