کلمه جو
صفحه اصلی

یو

فرهنگ فارسی

نام یکی از اقمار مشتری که در سال ۱۸۶۵ وسیله پطر کشف شد .
یوغ

یکی از چهار قمر گالیله‌ای و بزرگ مشتری که نزدیک‌ترین آنها به این سیاره است و به دلیل وجود آتشفشان‌های بسیار، فعال‌ترین قمر منظومۀ شمسی شناخته می‌شود


لغت نامه دهخدا

یو. ( عدد، ص ، اِ ) واحد و یک. ( ناظم الاطباء ). یک را گویند و به عربی واحد خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). یک عدد را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ).

یو. [ ی ُوْ ] ( اِ ) یوغ. ( ناظم الاطباء ) ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یوغ شود.

یو. (عدد، ص ، اِ) واحد و یک . (ناظم الاطباء). یک را گویند و به عربی واحد خوانند. (برهان ) (آنندراج ). یک عدد را گویند. (فرهنگ جهانگیری ).


یو. [ ی ُوْ ] (اِ) یوغ . (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یوغ شود.


دانشنامه عمومی

(ترکی؛ همدان) خیر، نه.


یو (به انگلیسی: Io)، در اسطوره های یونان دختر ایناخوس و ملیا است.
فهرست شخصیت ها، مکان ها و رویدادهای افسانه ای یونان باستان
ژوپیتر و یو
آابپتجچخدرزژسشفکگلمنوهی
زئوس عاشق او شد. هرا به این علاقه پی برد، زئوس او را به گاوی سفید تبدیل کرد. هرا آگاه شد و آرگوس صد چشم را به نگهبانی او گماشت زئوس به دست هرمس آرگوس را از پا درآورد و سپس هرا خرمگسی را مامور آزار یو کرد و خرمگس وی را همه جا دنبال می کرد تا آن که او به رود نیل رسید و در آن جا شکل انسانی خود را بازیافت و آن جا پسری برای زئوس به دنیا آورد.وی به پرسیوس (پسر زمینی زئوس) کمک کرد تا کراکن (غول عظیمی که در زیر زمین محبوس شده بود و برای نابودی شهر آرگوس دوباره سر از زمین برآورده بود) را نابود کند.او دختری آگاه و روشن ضمیر و نجیب بود که حاضر نشد با خدایان نزدیکی کند. در نهایت گفته میشود با پرسیوس ازدواج کرد، ولی برخی میگویند زئوس به او تجاوز کرد و از او پسردار شد.

به معنی نه در زبان ترکی.


(با ضمه ی که به نظر میرسد با you انگلیسی هم ریشه باشد) او - ایشان که البته در انگلیسی به شما گفته میشود


فرهنگستان زبان و ادب

{Io} [نجوم] یکی از چهار قمر گالیله ای و بزرگ مشتری که نزدیک ترین آنها به این سیاره است و به دلیل وجود آتشفشان های بسیار، فعال ترین قمر منظومۀ شمسی شناخته می شود

واژه نامه بختیاریکا

این
( یُو ) حرف جمع ( برای کلماتی که به حرف ی منتهی می شوند ) ؛ ان؛ حرف بیان موقعیت. مثلاً گندلی یُو یعنی گندلی ها

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
این
Eo

یو مخفف آریو ودر زبان لری اینگونه مخففها بسیار رایج است. مانند آریونک که بجای آریو ، یو تلفظ می شود.

یو ، مخفف شده آریو وبه معنی آریایی می باشد مشابه آن در زبان لری بسیار رایج است مانند آریونک که یونک تلفظ میشود.

یونک نام یکی از طوایف کهن در بلاد بختیاری که دارای اسناد بسیار با ارزش وپیشینه تاریخی وسیع وتمدنی هم قدم وهم سو در عمق تمدن ایران زمین می باشد. همانگونه که نامش ریشه در نام ایران وایرانشهر دارد. با اینکه تمدنش از حمله اسکندر واعراب ومغول مصون نمانده وبقایای شهرشان سوختگی تمدنشان را گوا است. اماآثاری در این بلاد نمایانگر هضم فرهنگ بی گانه درفرهنگ غنی این سرزمین وجود دارد. در مثل این رابس که این طایفه را رئیسان وبزرگ طایفه رارئیس مینامند

یو به معنی منطقه ای که آریایها در آن محل زندگی می کردند. ومخفف شده آریو می باشد. بی شک به گفته بعضی از اساتید لغت شناس از جمله دکتر شاملو استاد ادبیات فارسی واستاد لغت شناسی. آریو و ایر هر دوبه معنی نشان آریایی می باشد و در کشور ایران هر کجا از این دو واژه است استفاده شده بیانگر ونماد ریشه قوم آریایی می باشد. همانندنام خود کشورمان ا ی ران وای رانا وسپس ایران نامیده شد. یا کشور عراق که ابتدا ایراک وبعدها عراق خوانده شد. بی شک یوتاب خواهر آریوبرزو سردار نامی که جوانمردانه تا آخرین لحظه در مقابل سپاه اسکندر مقاومت نمودند . از قوم آریایی بوده وپیش وند نامشان یو وآریو نشانگر آریایی بودنشان می باشد. با مثالهای گوناگون مشابه که در اینجا نمی گنجد طایفه یونکی ابتدا آریونکی بوده که از دو بخش یو نکی ساخته شده که یومخفف و نمایانگر آریو ونکی مخفف نیکی می باشد وبه زبان عامیانه یونکی تلفظ می گردد. وآریونکی مترادف ایرنیکی ودرنتیجه اینکی مخفف ایر نیکی وبه معنی آریایی نیک کردار می باشد


کلمات دیگر: