دانستن
داختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
داختن. [ ت َ ] ( مص ) دانستن. ( جهانگیری ) ( برهان ).
گویش مازنی
/daaKheten/ فرو ریختن – فرو ریختن دیوار - از کار افتادن
۱فرو ریختن – فرو ریختن دیوار ۲از کار افتادن
پیشنهاد کاربران
( داختن ) کارواژه است که در زبان پارسی بیشتر با پیشوند همراه است:
اَن/هَن: انداختن
وی/گُ:ویداختن یا گُداختن
پَر: پرداختن
اَن/هَن: انداختن
وی/گُ:ویداختن یا گُداختن
پَر: پرداختن
کلمات دیگر: