کلمه جو
صفحه اصلی

حداس

فرهنگ فارسی

آنکه بسیار حدس زند

لغت نامه دهخدا

حداس. [ ح ِ ] ( ع اِ ) غایت و اقصای هرچیز. ( منتهی الارب ). بلغت به الحداس ؛ یعنی بغایت رسید.

حداس. [ ح َدْ دا ] ( ع ص ) بسیارحدس. آنکه بسیار حدس زند. ظنان. ( اقرب الموارد ).

حداس . [ ح َدْ دا ] (ع ص ) بسیارحدس . آنکه بسیار حدس زند. ظنان . (اقرب الموارد).


حداس . [ ح ِ ] (ع اِ) غایت و اقصای هرچیز. (منتهی الارب ). بلغت به الحداس ؛ یعنی بغایت رسید.


واژه نامه بختیاریکا

( حداس * ) حتی


کلمات دیگر: