کلمه جو
صفحه اصلی

چارمی

لغت نامه دهخدا

چارمی. [ رُ ] ( عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چهارمی. چهارمین. چیزی در مرتبه چهارم. و رجوع به چارمین شود.

گویش مازنی

/chaaromi/ چهارم – نفر چهارم – چهارمی – چهارمین

چهارم – نفر چهارم – چهارمی – چهارمین


واژه نامه بختیاریکا

چار میخ. کنایه از محکم کاری؛ بستن اساسی


کلمات دیگر: