کلمه جو
صفحه اصلی

غر زدن

فارسی به انگلیسی

rumble, carp, cavil, cluck, grizzle, nag, scold, yammer, grumble, grouse, to grumble or murmur, to pinch, to pick up or entice away(as a woman)

to nag, to carp, to cavil, to cluck, to grizzle, to scold


carp, cavil, cluck, grizzle, nag, scold


فرهنگ فارسی

( مصدر ) راضی کردن و فریفتن دختر یا زنی برای آرامش با او .

فرهنگ معین

( ~ . ~ . ) (مص م . ) قر زدن ، فریفتن دختر یا زنی برای کامجویی از او.
(غُ. زَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) با خشم و اعتراض زیر لب سخن گفتن .

( ~ . ~ .) (مص م .) قر زدن ؛ فریفتن دختر یا زنی برای کامجویی از او.


(غُ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) با خشم و اعتراض زیر لب سخن گفتن .


لغت نامه دهخدا

غر زدن. [ غ ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) آهسته سخن گفتن از سر خشم. غرغر کردن. ( فرهنگ نظام ). سخن گفتن اعتراض آمیز. با کلماتی نامفهوم ناخرسندی نمودن. لندیدن. قر زدن. غر و لند کردن. رجوع به غر و قر زدن شود. || پنهان راضی کردن و بردن زن فاحشه و امرد. ( فرهنگ نظام ). فریفتن.
- غر زدن دختری یا زنی را ؛ او را فریفتن به امری نامشروع. گول زدن و از راه بردن دختر یا زنی.

واژه نامه بختیاریکا

ویت زِیدِن

پیشنهاد کاربران

صدایی که سگ هنگام خواب و استراحت از خود سر میدهد

نق

وقتی به شخصی که مشغول به کار است پیشنهاد شود که با محل کار خود قطع همکاری نماید و برای پیشنهاد دهنده کار کند اصطلاحا گفته می شود او را غُر زد ( یا بُر زد ) یا تور کرد
به معنی اعتراضِ زمزمه وار و زیر لب هم می باشد

Bellyache


کلمات دیگر: