کلمه جو
صفحه اصلی

جادیه

لغت نامه دهخدا

( جادیة ) جادیة. [ ی َ ] ( اِخ ) نام قریه ای است از توابع بلقا در زمین شام. ( مراصد الاطلاع ) ( معجم البلدان ). و زعفران در آنجا روید. و جادی بمعنای زعفران نسبت بدو دارد. ( مهذب الاسماء ).
جادیه. [ ی َ ] ( اِخ ) نام یکی از دوازده سبط یعقوب. رجوع به جاد شود.

جادیه . [ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از دوازده سبط یعقوب . رجوع به جاد شود.


جادیة. [ ی َ ] (اِخ ) نام قریه ای است از توابع بلقا در زمین شام . (مراصد الاطلاع ) (معجم البلدان ). و زعفران در آنجا روید. و جادی بمعنای زعفران نسبت بدو دارد. (مهذب الاسماء).


واژه نامه بختیاریکا

( جا دِیَه ) جای دیدن؛ مگسک تفنگ


کلمات دیگر: