کلمه جو
صفحه اصلی

خارنده

فارسی به انگلیسی

prickly, tickler


فرهنگ فارسی

کسی که عمل خاریدن را انجام می دهد علتی که موجب خاریدن می شود .

لغت نامه دهخدا

خارنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف ) کسی که عمل خاریدن را انجام می دهد. علتی که موجب خاریدن شود. رجوع به خاریدن شود.

گویش مازنی

/khaarende/ قابل خوردن

قابل خوردن


واژه نامه بختیاریکا

هارا


کلمات دیگر: