نام موضعی است در شعر فتال
حریات
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حریات. [ ح َ ری یا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حَریّة. سزاواران ( از زنان ).
حریات. [ ح ُرْ ریا ] ( اِخ ) نام موضعی است در شعر قتال. ( معجم البلدان ).
حریات. [ ح ُرْ ریا ] ( اِخ ) نام موضعی است در شعر قتال. ( معجم البلدان ).
حریات . [ ح َ ری یا ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَریّة. سزاواران (از زنان ).
حریات . [ ح ُرْ ریا ] (اِخ ) نام موضعی است در شعر قتال . (معجم البلدان ).
کلمات دیگر: