کلمه جو
صفحه اصلی

حزوری

فرهنگ فارسی

بغدادی محمد بن ابراهیم بن ابی الحزور وراق بغدادی است

لغت نامه دهخدا

حزوری. [ ح َ زَوْ وَ ]( ع ص نسبی ) منسوب به جدی بنام حَزَوَّر. ( سمعانی ).

حزوری. [ ح َ زَوْ وَ ] ( اِخ ) اصفهانی محمدبن ابراهیم بن یحیی بن حکم بن حزور ثقفی حزوری مولای سائب بن الافزع از اهل اصفهان است و از مصیصی محمدبن سلیمان روایت کند. ( سمعانی ).

حزوری. [ ح َ زَوْ وَ ] ( اِخ ) بغدادی محمدبن ابراهیم بن ابی الحزور، وراق بغدادی است ، از بشربن موسی روایت دارد و ابراهیم بن مخلد از وی. در ربیع الاول 534 هَ. ق. درگذشت. ( سمعانی ).

حزوری. [ ح َ زَوْ وَ ] ( اِخ ) کوفی. علی بن حزور. از ابومریم جعفی ویونس بن بکیر و سعیدبن محمد وراق و مصعب بن سلام از وی روایت دارند، لکن قوی الحدیث نباشد. ( سمعانی 167 ).

حزوری. [ ح َ زَوْ وَ ] ( اِخ ) نصربن حزور. از زبیر عدوی روایت دارد، و ابوحنیفه کثیر از وی. ( سمعانی 167 ).

حزوری . [ ح َ زَوْ وَ ] (اِخ ) اصفهانی محمدبن ابراهیم بن یحیی بن حکم بن حزور ثقفی حزوری مولای سائب بن الافزع از اهل اصفهان است و از مصیصی محمدبن سلیمان روایت کند. (سمعانی ).


حزوری . [ ح َ زَوْ وَ ] (اِخ ) بغدادی محمدبن ابراهیم بن ابی الحزور، وراق بغدادی است ، از بشربن موسی روایت دارد و ابراهیم بن مخلد از وی . در ربیع الاول 534 هَ . ق . درگذشت . (سمعانی ).


حزوری . [ ح َ زَوْ وَ ] (اِخ ) کوفی . علی بن حزور. از ابومریم جعفی ویونس بن بکیر و سعیدبن محمد وراق و مصعب بن سلام از وی روایت دارند، لکن قوی الحدیث نباشد. (سمعانی 167).


حزوری . [ ح َ زَوْ وَ ] (اِخ ) نصربن حزور. از زبیر عدوی روایت دارد، و ابوحنیفه ٔ کثیر از وی . (سمعانی 167).


حزوری . [ ح َ زَوْ وَ ](ع ص نسبی ) منسوب به جدی بنام حَزَوَّر. (سمعانی ).



کلمات دیگر: