دریایی است که آنرا به یونانی غالا غاطیتون خوانند و گویند مقام فرشتگان است .
درانک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
درانک. [ دَ ن ِ ] ( ع اِ ) ج ِ دُرنوک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به درنوک شود. || ج ِ دِرنِک. ( اقرب الموارد ). رجوع به درنک شود.
درانک. [ دَ ن َ ] ( اِخ ) دریایی است که آنرا به یونانی غالاغاطیتون خوانند و گویند مقام فرشتگان است. ( برهان ) ( جهانگیری ).
درانک. [ دَ ن َ ] ( اِخ ) دریایی است که آنرا به یونانی غالاغاطیتون خوانند و گویند مقام فرشتگان است. ( برهان ) ( جهانگیری ).
درانک . [ دَ ن َ ] (اِخ ) دریایی است که آنرا به یونانی غالاغاطیتون خوانند و گویند مقام فرشتگان است . (برهان ) (جهانگیری ).
درانک . [ دَ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ دُرنوک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به درنوک شود. || ج ِ دِرنِک . (اقرب الموارد). رجوع به درنک شود.
کلمات دیگر: