داود بن عمرو رستغفری اشتیخنی او از احمد بن هشام اشتیخنی روایت کرد و محمد بن ابراهیم ابن حمدویه ازو روایت دارد .
رستغفری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رستغفری . [ رَ ت َ ف َ ] (اِخ ) داودبن عمرو رستغفری اشتیخنی .او از احمدبن هشام اشتیخنی روایت کرد و محمدبن ابراهیم بن حمدویه از او روایت دارد. (از لباب الانساب ).
رستغفری . [ رَ ت َ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب است به رستغفر که دیهی است از دیه های اشتیخن از سغد سمرقند. (از لباب الانساب ).
رستغفری. [ رَ ت َ ف َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به رستغفر که دیهی است از دیه های اشتیخن از سغد سمرقند. ( از لباب الانساب ).
رستغفری. [ رَ ت َ ف َ ] ( اِخ ) داودبن عمرو رستغفری اشتیخنی.او از احمدبن هشام اشتیخنی روایت کرد و محمدبن ابراهیم بن حمدویه از او روایت دارد. ( از لباب الانساب ).
رستغفری. [ رَ ت َ ف َ ] ( اِخ ) داودبن عمرو رستغفری اشتیخنی.او از احمدبن هشام اشتیخنی روایت کرد و محمدبن ابراهیم بن حمدویه از او روایت دارد. ( از لباب الانساب ).
کلمات دیگر: