کلمه جو
صفحه اصلی

زناته

لغت نامه دهخدا

زناته. [ زِ ت َ ] ( اِخ ) قبیله ای است به مغرب و از آن قبیله است زناتی منجم. ( منتهی الارب ). یکی از قبایل بربر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). قبیله بزرگی در مغرب بوده است. رجوع به المسالک و الممالک. ( صورة الارض ). ابن حوقل ص 106، کامل ابن اثیر ج 9 ص 141، 147، 157 و صبح الاعشی ج 2 ص 362 شود.

دانشنامه عمومی

زناته (عربی: زناتة‎، به بربری: ⵉⵣⵏⴰⵜⴻⵏ) قبیله ای از بربرها بودند که زیستگاه آنها در دوران کهن به همراه قبایل صنهاجه و مصموده، از غرب مصر تا مراکش ادامه داشتزناته ها بیشتر کوچ گرد بودند.
نومیدیا
کاهنه
زناته ها از بربرهایی بودند که زودتر از بقیه اسلام آوردند. در حالیکه بقیه قبایل بربر تا سده هشتم میلادی در برابر سپاه خلیفه اموی ایستادگی می کردند، زناته ها به سرعت مسلمان و عرب شدند. آنها همچنین در هجوم مسلمانان به ایبری نقش مهمی بازی کردند.


کلمات دیگر: