کلمه جو
صفحه اصلی

خرائطی

عربی به فارسی

وابسته به نقشه کشي


فرهنگ فارسی

نام یکی از اخراج کنندگان اخبار بوده است .

لغت نامه دهخدا

خرائطی. [ خ َ ءِی ی / ی ] ( اِخ ) نام یکی از اخراج کنندگان اخیار بوده است و او را کتابی است بنام «هواتف » و همچنین «مکارم الاخلاق ». رجوع به تاریخ الخلفاء ص 132 و کشف الظنون شود.

خرائطی. [ خ َ ءِ ] ( ص نسبی ) منسوب به خرائط. رجوع به خرائط در این لغت نامه شود.

خرائطی . [ خ َ ءِ ] (ص نسبی ) منسوب به خرائط. رجوع به خرائط در این لغت نامه شود.


خرائطی . [ خ َ ءِی ی / ی ] (اِخ ) نام یکی از اخراج کنندگان اخیار بوده است و او را کتابی است بنام «هواتف » و همچنین «مکارم الاخلاق ». رجوع به تاریخ الخلفاء ص 132 و کشف الظنون شود.


خرایطی. [ خ َ ی ِ ] ( اِخ ) محمدبن جعفر خرایطی ، مکنی به ابوبکر از اخباریان حسن است و او را تصانیف نیکوست. خرایطی در شام سکونت گزید و بدانجاحدیث گفت. او احادیث خود را از اهل حدیث شنید و بعدبدمشق رفت و سپس به عسقلان و در آنجا بحدود 327 یا 324 هَ.ق. جهان را بدرود گفت. ( از انساب سمعانی ).


کلمات دیگر: