کلمه جو
صفحه اصلی

حریب

فرهنگ فارسی

کسی که مال او ربوده باشند

لغت نامه دهخدا

حریب. [ ح ُ رَ ] ( ع اِ مصغر ) تصغیر حَرْب. جنگی خرد. جنگی کوچک. جنگک.

حریب. [ ح َ ] ( ع ص ) کسی که مال او ربوده باشند. مال گرفته شده و بی چیزمانده. محروب. ج ، حَرْبی ̍، حُرَباء.

حریب . [ ح َ ] (ع ص ) کسی که مال او ربوده باشند. مال گرفته شده و بی چیزمانده . محروب . ج ، حَرْبی ̍، حُرَباء.


حریب . [ ح ُ رَ ] (ع اِ مصغر) تصغیر حَرْب . جنگی خرد. جنگی کوچک . جنگک .



کلمات دیگر: