کلمه جو
صفحه اصلی

میدان نبرد

فارسی به انگلیسی

battlefield

فارسی به عربی

قائمة

مترادف و متضاد

list (اسم)
کنار، صورت، ریز، نرده، سیاهه، فهرست، جدول، کجی، شیار، سجاف، فرد، میدان نبرد

پیشنهاد کاربران

battleground

میدان جنگ


خصومتگه. [ خ ُ م َ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) میدان جنگ. میدان نبرد. ( ناظم الاطباء ) :
خصومتگهی ساخت تا نفخ صور
که از سازگاری شد آن شهر دور.
نظامی.


کلمات دیگر: