telegraphic
تلگرافی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
تلگراف، تلگرافی، مخابره تلگرافی، فن تلگراف، دورنگاری
مختصر، موجز، تلگرافی، از راه دور نگاری
فرهنگ فارسی
۱ - منسوب به تلگراف . ۲ - بوسیل. تلگراف : (( تلگرافی حواله کنید. ) )
لغت نامه دهخدا
تلگرافی. [ ت ِ گ ِ / ت ِ ل ِ ] ( ص نسبی ، ق ) منسوب به تلگراف. ( ناظم الاطباء ).به توسط تلگراف. بوسیله تلگراف. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || با عبارات سخت کوتاه و فشرده. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و تلگرافاً غلط است.
کلمات دیگر: