کلمه جو
صفحه اصلی

ملتفت شدن


مترادف ملتفت شدن : متوجه شدن، توجه کردن، دریافتن، التفات کردن

فارسی به عربی

افهم

مترادف و متضاد

notice (فعل)
دیدن، ملاحظه کردن، شناختن، ملتفت شدن

understand (فعل)
درک کردن، دریافتن، رساندن، فهمیدن، سردرآوردن از، ملتفت شدن

متوجهشدن، توجه کردن، دریافتن، التفات کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - متوجه شدن توجه کردن : [ بعدها ملتفت شدم که یک عبای یدکی خوانساری کلفت هم برای فصل سرما دارد . ] ( جمال زاده . سروته یک کرباس ۲ ) ۱۵۵:۱ - آگاه شدن .

پیشنهاد کاربران

سر افتادن ؛ ملتفت شدن. متوجه شدن. دریافتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .


کلمات دیگر: