کلمه جو
صفحه اصلی

معموری

فرهنگ فارسی

دهی از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر. دشت گرمسیر. دارای ۹٠٠ تن سکنه . آب از شط العرب . محصول : خرما .
دهی از دهستان در بقاضی است که در بخش حومه شهرستان نیشابور واقع است .

لغت نامه دهخدا

معموری . [ م َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ جانکی سردسیر هفت لنگ . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).


معموری . [ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است که 900 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ هلالات هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


معموری . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی است که در بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع است و 499 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


معموری . [ م َ ] (حامص ) آبادانی . (ناظم الاطباء). معمور بودن . مجازاً تندرستی . سلامت :
صحت این حس ز معموری تن
صحت آن حس ز تخریب بدن .

مولوی .


دور از خوشی و معموری دور شد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 140). و رجوع به معمور شود.

معموری. [ م َ ] ( حامص ) آبادانی. ( ناظم الاطباء ). معمور بودن. مجازاً تندرستی. سلامت :
صحت این حس ز معموری تن
صحت آن حس ز تخریب بدن.
مولوی.
دور از خوشی و معموری دور شد. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 140 ). و رجوع به معمور شود.

معموری. [ م َ ] ( اِخ ) تیره ای از طایفه جانکی سردسیر هفت لنگ. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 75 ).

معموری. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است که 900 تن سکنه دارد که از طایفه هلالات هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معموری. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی است که در بخش حومه شهرستان نیشابور واقع است و 499 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

معموری (مازول). معموری (نیشابور)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران است. در شمال این روستا، اراضی دولت آباد، در غرب اراضی سیف آباد، در شرق اراضی هفت آباد و در جنوب نیز مزار روستای ده باف قرار دارد.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان مازول قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴ نفر (۷خانوار) بوده است.
یک برج و دیوارهای متصل به آن که متعلق به معموری کهنه است هنوز پابرجا است.یخدان دولت آباد نیز متصل به معموری است.

پیشنهاد کاربران

طایفه معموری*ماموری*در ایل جانکی سردسیر ایل بختیاروند در لردگان


طایفه ماموری ایل جانکی سردسیر ایل بزرگ بختیاروند *بهداروند *


کلمات دیگر: