نام وی عبدالخالق و از مشاهیر متصوفه قرن ششم است
غجدوانی
فرهنگ فارسی
نام وی عبدالخالق و از مشاهیر متصوفه قرن ششم است
لغت نامه دهخدا
غجدوانی . [ غ ُ / غ ِ دَ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به غجدوان . (انساب سمعانی ).
غجدوانی . [ غ ُ دَ ] (اِخ ) نام وی عبدالخالق و از مشاهیر متصوفه ٔ قرن 6 هَ . ق . است . صاحب نفحات می نویسد: اتفاق روش ایشان در طریقت حجت است و مقبول همه ٔ فرقه اند علی الدوام در راه صدق و صفا و متابعت شرع و سنت مصطفی (ص ) و مجانبت و مخالفت اهل بدعت و هوی کوشیده اند و روش پاک خود را از نظر اغیار پوشیده اند. بعد از آنکه شیخ الشیوخ خواجه امام ابویعقوب یوسف همدانی به بخارا آمدند خواجه عبدالخالق صحبت ایشان را دریافتند و تا مدتی که در بخارا بودند همچنان بود و پس از خواجه یوسف به ریاضت مشغول شدند و احوال خود را پوشیده میداشتند. خواجه عبدالخالق را سه خلیفه بوده است : خواجه احمدصدیق ، خواجه عارف ریوگروی و خواجه اولیاء کلان ، و سلسله ٔ نسبت ارادت خواجه بهاءالحق والدین نقشبند (ره ) از این جماعت به خواجه عارف میرسد. (از نفحات الانس و قاموس الاعلام ). از نفحات الانس چنین برمی آید که یکی از خلفای خواجه عبدالخالق خواجه عارف ریوگروی ، و یکی از خلفای خواجه عارف خواجه محمود الخیر فغنوی است و خواجه علی رامتین از خلفای خواجه محمود است و از رامتین منقول است که اگر در روی زمین یکی از فرزندان خواجه عبدالخالق بودی منصور هرگز بر سر دار نرفتی . (از نفحات الانس ). خواجه علی رامتین از خلفاء خواجه عبدالخالق غجدوانی است . (از تعلیقات فروزانفر بر فیه مافیه ص 308). بنقل قاموس الاعلام به سال 617 هَ . ق . درگذشت .
غجدوانی. [ غ ُ دَ ] ( اِخ ) نام وی عبدالخالق و از مشاهیر متصوفه قرن 6 هَ. ق. است. صاحب نفحات می نویسد: اتفاق روش ایشان در طریقت حجت است و مقبول همه فرقه اند علی الدوام در راه صدق و صفا و متابعت شرع و سنت مصطفی ( ص ) و مجانبت و مخالفت اهل بدعت و هوی کوشیده اند و روش پاک خود را از نظر اغیار پوشیده اند. بعد از آنکه شیخ الشیوخ خواجه امام ابویعقوب یوسف همدانی به بخارا آمدند خواجه عبدالخالق صحبت ایشان را دریافتند و تا مدتی که در بخارا بودند همچنان بود و پس از خواجه یوسف به ریاضت مشغول شدند و احوال خود را پوشیده میداشتند. خواجه عبدالخالق را سه خلیفه بوده است : خواجه احمدصدیق ، خواجه عارف ریوگروی و خواجه اولیاء کلان ، و سلسله نسبت ارادت خواجه بهاءالحق والدین نقشبند ( ره ) از این جماعت به خواجه عارف میرسد. ( از نفحات الانس و قاموس الاعلام ). از نفحات الانس چنین برمی آید که یکی از خلفای خواجه عبدالخالق خواجه عارف ریوگروی ، و یکی از خلفای خواجه عارف خواجه محمود الخیر فغنوی است و خواجه علی رامتین از خلفای خواجه محمود است و از رامتین منقول است که اگر در روی زمین یکی از فرزندان خواجه عبدالخالق بودی منصور هرگز بر سر دار نرفتی. ( از نفحات الانس ). خواجه علی رامتین از خلفاء خواجه عبدالخالق غجدوانی است. ( از تعلیقات فروزانفر بر فیه مافیه ص 308 ). بنقل قاموس الاعلام به سال 617 هَ. ق. درگذشت.
دانشنامه عمومی
Mamatsashvili، M.G.Katalog persidskikh rukopisei Instituta rukopisei im. K.S. Kekelidze =Catalogue of the Persian manuscripts، Tbilisi، USSR: Metsniereba، ۱۹۷۷
لغت نامه دهخدا، ذیل مدخل غجدوانی
قدسیه، کلمات بهاءالدّین نقشبند، با تصحیح و مقدمة احمد طاهری عراقی، بی تا
Kabbani، Muhammad Hisham، Classical Islam and the Naqshbandi Sufi Tradition،۲۰۰۴
مولوی، جلال الدین محمد بلخی، فیه مافیه (گفتارهای عارفانهٔ راز آشنای بلخ)، براساس نسخهٔ استاد بدیع الزمان فروزانفر/ به کوشش زینب یزدانی، انتشارات عطار: فردوس، ۱۳۷۸.
جامی، مولانا عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس من حضرات القدس، بتصحیح و مقدمه و پیوست مهدی توحیدی پور، انتشارات سعدی، تهران، ۱۳۶۶.
در سن بیست و دو سالگی به هنگام اقامت خواجه یوسف همدانی(۵۵۳ ـ ۴۴۰ هـ) در بخارا، از او طریقت می گیرد و پس از رفتن خواجه یوسف همدانی به خراسان، عبدالخالق به ریاضت و خلوت و مجاهدت می نشیند و پس از چندی به ارشاد می پردازد. تا آنگاه که در ۵۷۵ هـ وفات می یابد و در همان دیه غجدوان به خاکش می سپرند. او خود وصیت کرده بوده است که قبرش را عمارت نکنند از همین روی است که قبر او فاقد هر نوع بارگاه یا گنبد است. منابع متأخرتر از عمارت مزار حکایت می کند و اینکه آنجا زیارتگاهی معتبر بوده و مجاورانی داشته است. خواجه ملای اصفهانی که در شوال ۹۱۴ هـ به همراه سلطان محمّد شیبانی به زیارات آنجا رفته، از این مزار توصیفی کرده است. نایب الصدر شیرازی نیز در۱۳۱۶ ق. به غجدوان رفته و مزار خواجه را زیارت کرده است.
سلسلة خواجگان منسوب بدوست و هشت اصل از اصول یازده گانه طریقه نقشبندی ازوست. بهاءالدّین نقشبند خود را پرورده روحانیت غجدوانی می دانست و متأثّر از او بود. به همین جهت است که طریقت نقشبند بر اساس تعالیم خواجه عبدالخالق بنیان شده است. خواجه عبدالخالق مبنای طریقة خود را بر این هشت اصل نهاده بود: هوش در دم، نظر بر قدم، خلوت در انجمن، سفر در وطن، بازگشت، نگاه داشت و یادداشت. بهاءالدّین نقشبند این هشت اصل را گرفت و خود سه اصل دیگر(وقوف قلبی، وقوف عددی، وقوف زمانی) بدانها افزود. و بنای طریقت نقشبندی این یازده کلمه شد.
خواجه عبدالخالق به مانند اخلاف نقشبندیش از صوفیان میانه رو و مواظب سنّت و ملازم شریعت بود. در رساله وصایا می گوید: