اجود. [ اَ وَ ] ( ع ن تف ) بهتر. نیکوتر. بهترین. نیکوترین :
سال امسال تو ز پار اجود
روز امروز تو ز دی اطیب.
فرخی.
و تلک الألحان الطیب لأن تلک الأجسام احسن ترکیباً و اجود هنداما. ( رسائل اخوان الصفاء ). || جوادتر. بخشنده تر. جوانمردتر.
- اجودالعرب ؛ لقب طلحةبن عبیداﷲبن خلف بن أسعد الخزاعی است.
- امثال :
اجود من حاتم ؛ جوانمردتر از حاتم.
اجود من کعب بن مامة الایادی .
اجود من لافظة؛ بخشنده تر از دریا.
اجود من هرم ؛ بخشنده تر از هرم بن سنان . ( مجمع الأمثال میدانی ).