کلمه جو
صفحه اصلی

هبذ

فرهنگ فارسی

(اسم ) مالهای که زمین شیار کرده را بدان هموارکنندو آن بشکل تختهای بزرگست . توضیح این کلمه رابا((هید ) ) نباید مشتبهکرد.

لغت نامه دهخدا

هبذ. [ هََ ] ( ع مص ) دویدن و شتاب رفتن. || زود پریدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).

هبذ. [ هََ ب َ ] ( اِ ) رجوع به هَبَد شود.

هبذ. [ هََ ] (ع مص ) دویدن و شتاب رفتن . || زود پریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد).


هبذ. [ هََ ب َ ] (اِ) رجوع به هَبَد شود.



کلمات دیگر: