کلمه جو
صفحه اصلی

هت

فرهنگ فارسی

از اندازه های هند بوده که معادل یک قبضه و بیست و چهار انگشت باشد و آن یک ذرع است و دست نیز نامیده میشده .

لغت نامه دهخدا

هت. [ هََ ت ت ] ( ع مص ) پی هم نقل کردن کلام و حدیث را. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). || نیکو راندن کلام را بسلامت. ( منتهی الارب ). نیکو بیان کردن کلام و حدیث را. ( ناظم الاطباء ). نیکو راندن کلام را. ( از اقرب الموارد ). سخن نیکو راندن. ( زوزنی ). || پاره کردن جامه. ( ناظم الاطباء ). جامه پاره کردن. ( منتهی الارب ). پاره پاره کردن جامه. ( اقرب الموارد )( تاج العروس ) ( معجم متن اللغة ). || دریدن عرض کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( تاج العروس ) ( معجم متن اللغة ). روی گردانیدن. ( منتهی الارب ). || ریختن آب را. ( از اقرب الموارد ). ریختن آب و مانند آن را. ( ناظم الاطباء ). پی در پی ریختن آب را. ( از معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ). ریختن. ( منتهی الارب ). هت السحابة المطر؛ پی در پی بارید. پیاپی بارید. || فرود افکندن از مرتبه در اکرام. ( منتهی الارب ). پایین آوردن مرتبه کسی را در اکرام. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ). || پی در پی رشتن زن. ( از معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). متابعت کردن زن در غزل. ( منتهی الارب ). متابعت کردن زن در دوک رشتن. ( ناظم الاطباء ). || فروریختن برگ درخت را. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). فروافتادن برگ درخت. ( منتهی الارب ). || شکستن و خرد کردن چیزی را. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ). شکستن. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( زوزنی ). || بشتاب سخن گفتن. ( معجم متن اللغة ).
- هت همزة ؛ تلفظ کردن همزة را در کلام. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ).
- هت قوائم بعیر ؛ صدا کردن پاهای شتر. ( اقرب الموارد ).

هت. [ هََ2ت ْ ت َ ] ( هندی ، اِ ) از اندازه های هند بوده که معادل یک قبضه و بیست و چهار انگشت باشد و آن یک ذرع است. و «دست » نیزنامیده میشده. ( از ماللهند ابوریحان بیرونی ص 79 ).

هت . [ هََ2ت ْ ت َ ] (هندی ، اِ) از اندازه های هند بوده که معادل یک قبضه و بیست و چهار انگشت باشد و آن یک ذرع است . و «دست » نیزنامیده میشده . (از ماللهند ابوریحان بیرونی ص 79).


هت . [ هََ ت ت ] (ع مص ) پی هم نقل کردن کلام و حدیث را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || نیکو راندن کلام را بسلامت . (منتهی الارب ). نیکو بیان کردن کلام و حدیث را. (ناظم الاطباء). نیکو راندن کلام را. (از اقرب الموارد). سخن نیکو راندن . (زوزنی ). || پاره کردن جامه . (ناظم الاطباء). جامه پاره کردن . (منتهی الارب ). پاره پاره کردن جامه . (اقرب الموارد)(تاج العروس ) (معجم متن اللغة). || دریدن عرض کسی را. (ناظم الاطباء) (تاج العروس ) (معجم متن اللغة). روی گردانیدن . (منتهی الارب ). || ریختن آب را. (از اقرب الموارد). ریختن آب و مانند آن را. (ناظم الاطباء). پی در پی ریختن آب را. (از معجم متن اللغة) (تاج العروس ). ریختن . (منتهی الارب ). هت ّالسحابة المطر؛ پی در پی بارید. پیاپی بارید. || فرود افکندن از مرتبه در اکرام . (منتهی الارب ). پایین آوردن مرتبه ٔ کسی را در اکرام . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || پی در پی رشتن زن . (از معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). متابعت کردن زن در غزل . (منتهی الارب ). متابعت کردن زن در دوک رشتن . (ناظم الاطباء). || فروریختن برگ درخت را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). فروافتادن برگ درخت . (منتهی الارب ). || شکستن و خرد کردن چیزی را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). شکستن . (منتهی الارب ) (دهار) (زوزنی ). || بشتاب سخن گفتن . (معجم متن اللغة).
- هت همزة ؛ تلفظ کردن همزة را در کلام . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
- هت قوائم بعیر ؛ صدا کردن پاهای شتر. (اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

هت (به مجاری: Hét) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه پوتنوک واقع شده است.
فهرست شهرهای مجارستان

پیشنهاد کاربران

نقل حدیث


کلمات دیگر: