کیفیت و حالت ناجنس .
ناجنسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ناجنسی. [ ج ِ ] ( حامص مرکب ) عمل ناجنس. بدجنسی. || بدی جنس. نااصلی. نامرغوبی. اصل و مرغوب نبودن جنس :
از چه خیزد در سخن حشو؟ از خطابینی طبع
وز چه باشد پرزه بر دیبا؟ ز ناجنسی لاس.
از چه خیزد در سخن حشو؟ از خطابینی طبع
وز چه باشد پرزه بر دیبا؟ ز ناجنسی لاس.
انوری.
|| از جنس دیگر [ بودن ]. ( فرهنگ نظام ). ناهمجنسی.کلمات دیگر: