( مصدر ) ۱ - دوباره دیدن باز دیدن . ۲ - تجدید نظر کردن . ۳ - باز دید کردن : (( گشودم سرسری بر روی دنیا چشم زین غافل که دینهای رسمی در عقب وا دیدنی دارد . ) ) ۴ - سرکشی کردن بازرسی کردن . ۵ - بدقت نگریستن . ۶ - تحقیق کردن دقت کردن (( غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل . شاید که چو وا بینی خیر تو درین باشد . ) ) ( حافظ. ) ۷ - اعتنا کردن : (( صبح و شام آمده گلگونه وش و غالیه فام رو که مردان بدین رنگ زنان وا بینند . ) ) ( خاقانی ) یا وادیدن چیزی از چیزی . تشخیص دادن آن : (( چون که تو ینظر بنور ا... بدی نیکویی را وا ندیدی از بدی . ) ) ( مثنوی )
دوباره دیدن باز نگریستن
دوباره دیدن باز نگریستن