کلمه جو
صفحه اصلی

اجیده

فارسی به انگلیسی

qulited, [n.] kind of shoe with a qulited sole

فرهنگ فارسی

( آجیده ) ۱ - خلانیدن سوزن فرو برده. ۲ - ( اسم ) نوعی دوخت جامه و پای پوش که فاصل. فرو بردن سوزنها از بخیه قدری بیشتر باشد.
آژده

فرهنگ معین

( آجیده ) (دِ )۱ - (ص مف . ) خلانیده ، سوزن فرو برده . ۲ - ( اِ. ) بخیه ، ناهمواری های سطح چیزی .

لغت نامه دهخدا

( آجیده ) آجیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ، اِ ) آجده. آژده. نگنده. و گیوه آجیده آن است که کف آن رااز برون سوی با ریسمان محکم ، خانه خانه بافته باشند. || نوعی از بخیه کوتاهتر از کوک و شلال.
- آجیده سوهان ؛ درشتیها و ناهمواریهای روی سوهان.

فرهنگ عمید

( آجیده ) ۱. فروکرده شده.
۲. بخیه.
۳. ناهمواری های سطح چیزی مثل ناهمواری سوهان.

پیشنهاد کاربران

در کردی کلهری به ناهمواری های که روی سطوح� گرنج می گویند. اصطلاح گرنج گرنج نیز برای تاکید بیشتر این ناهمواری هاست.

آژوده اسم مصدر از مصدر آژودن یا آژیدنهمان آجین شدن معنی میدهد. در گویش قدیم کازرونی به معنی ادغام شده و ممزوج شده به کار میرفته.

هر چیزی که دراثر فشار ویا کندن با ابزار های مختلف درسطح آن ناهمواری هندسی ایجاد شود - ازاثر کف کفش ویا پوتین هنگام راه رفتن ودویدن برروی خاک یا برف وهر جسم اثر پذیر دیگر تا بکاربردن ابزار برای نقر برروی اجسام وختلف - آجیده شدن خاک میهن از تک دشمن یاخاک آجیده از چکمه ئ خصم - ( ( آجیده زیر گامهای هرزه ئ افیون آه وزار! ) )

در زبان فارسی و لحجه دارابی ( شهر داراب از شهرستانهای استان فارس می باشد ) آجیده به معنای سوراخ سوراخ شده و یا تکه تکه شده و یا سوهان خورده نیز استفاده می شود.

اَجیده ( اصطلاح خیاطی ) : نوعی پنبه دوزی را گویند.

آجیده [ اصطلاح پوشاک ]:به گیوه های شهرستان ملایر گفته میشود.


کلمات دیگر: