کلمه جو
صفحه اصلی

ناخاسته

لغت نامه دهخدا

ناخاسته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) فطیر. ( صراح ). ورنیامده [ خمیر] : خمیر این سخن فطیر است ناخاسته و زلف این عروس مشوش است ناپیراسته. ( سندبادنامه ص 140 ).


کلمات دیگر: