الاکلنگ و آن چوبیست که میان آنرا بر بلندی استوار کنند و دو کودک بر دو سر چوب نشینند چوب گاهی از یکسو بالا رود و گاه از سوی دیگر .
وازینج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
وازینج. ( اِ ) بانگ و بانگ هی هی جهت راندن حیوانات. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ). در مآخذ دیگری دیده نشد.
وازینج. [ ن َ ] ( اِ ) الاکلنگ و آن چوبی است که میان آن را بر بلندی استوار کنندو دو کودک بر دو سر چوب نشینند، چوب گاهی از یکسو بالا رود و گاه از سوی دیگر. ( از یادداشتهای مؤلف ).
وازینج. [ ن َ ] ( اِ ) الاکلنگ و آن چوبی است که میان آن را بر بلندی استوار کنندو دو کودک بر دو سر چوب نشینند، چوب گاهی از یکسو بالا رود و گاه از سوی دیگر. ( از یادداشتهای مؤلف ).
وازینج . (اِ) بانگ و بانگ هی هی جهت راندن حیوانات . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). در مآخذ دیگری دیده نشد.
وازینج . [ ن َ ] (اِ) الاکلنگ و آن چوبی است که میان آن را بر بلندی استوار کنندو دو کودک بر دو سر چوب نشینند، چوب گاهی از یکسو بالا رود و گاه از سوی دیگر. (از یادداشتهای مؤلف ).
کلمات دیگر: