( مصدر ) چیدن ناخن ناخن گرفتن
ناخن بریدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ناخن بریدن. [ خ ُ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) ناخن چیدن. ناخن گرفتن. ( از آنندراج ). بریدن ناخن. کوتاه کردن ناخن. رجوع به ناخن گرفتن شود :
از تیغ مرگ عاشق رنگ بقا نبازد
عمر دوباره گیرد چون ناخن از بریدن.
از تیغ مرگ عاشق رنگ بقا نبازد
عمر دوباره گیرد چون ناخن از بریدن.
میرزابیدل ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: