کلمه جو
صفحه اصلی

ناخن پراندن

لغت نامه دهخدا

ناخن پراندن. [ خ ُ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) و ناخن پریدن ؛ کف پای زدن و چوب زدن که ناخن از آن خود بخود میپرد. ( بهارعجم ) ( آنندراج ) :
تا صبا ناخن گل را نپرانده ست به خار
بر دل تنگ خود از خاک دری بگشایند.
صائب ( از آنندراج ).
زحمت خود می دهد هر کس دل آزاری کند
چوب گل ما میخوریم و ناخن او می پرد.
محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: