کلمه جو
صفحه اصلی

ناث

لغت نامه دهخدا

ناث. [ ناث ث ] ( ع ص ) غیبت کننده. ( ناظم الاطباء ). ج ، نثاث. رجوع به ناثی شود.

نأث. [ ن َءْث ْ ] ( ع مص ) دور شدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). دور شدن از چیزی. ( از المنجد ). || کوشیدن. ( از منتهی الارب ). سعی. ( از اقرب الموارد ).کوشش کردن. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) بطی ٔ. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ): سعی نأثاً و منأثاً؛ ای سیراً بطیئاً. ( اقرب الموارد ) مِنْاءَث. ( المنجد ).

ناث . [ ناث ث ] (ع ص ) غیبت کننده . (ناظم الاطباء). ج ، نثاث . رجوع به ناثی شود.



کلمات دیگر: