کلمه جو
صفحه اصلی

یحبور

فرهنگ فارسی

مرغی است رجل یحبور مرد شادمان

لغت نامه دهخدا

یحبور. [ ی َ ] ( ع اِ ) مرغی است. ( منتهی الارب ). || بچه شوات و شوات نر. ج ، یَحابِر، یَحابیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( ص ) رجل یحبور؛ مرد شادمان. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: