کلمه جو
صفحه اصلی

درنگی نمای

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه به ظاهر متوقف و آهسته و کند حرکت جلوهکند . [[ اگر عیار مباعدت و مساعدت این عجول درنگی نمای ... نبودی ... در اندک روزگاری از آن فراغت روی نمودی . ]] ( مرزبان نامه ۱۳۱۷ ص ۱٠ )
درنگی نماینده بردباری و شکیبائی و متانت نشان دهنده مقابل عجول و شتابزده

لغت نامه دهخدا

درنگی نمای. [ دِ رَ ن ُ / ن ِ / ن َ ن ُ ] ( نف مرکب ) درنگی نماینده. آنکه بظاهر متوقف و آهسته و کند جلوه کند. بردباری و شکیبائی و متانت نشان دهنده. مقابل عجول و شتابزده : اگر عیار مباعدت و مساعدت این عجول درنگی نمای... نبودی... در اندک روزگاری از آن فراغت روی نمودی. ( مرزبان نامه ص 10 ).


کلمات دیگر: