ظاهرا از خاندان خطیب کرمانی است که در سده دهم تا یازدهم در آن سرزمین شهرت داشته اند
حسن خطیب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حسن خطیب. [ ح َ س َ ن ِ خ َ ] ( اِخ ) رجوع به حسن سبزواری شود.
حسن خطیب. [ ح َ س َ ن ِ خ َ ] ( اِخ ) ظاهراً از خاندان خطیب کرمانی است که در سده دهم تا یازدهم در آن سرزمین شهرت داشته اند. رجوع به «مزارات کرمان ص 81» چ سیدمحمد هاشمی و تصحیح حسین کوهی کرمانی و کلمه حسن سبزواری شود. از این مرد کتابی بنام «ملخص اللغات » بدست مرحوم دهخدا بوده و از آن در یادداشتهای خود نقل نموده اند و در یک یادداشت در وصف آن گوید: «ملخص اللغات لغت عربی به فارسی و این کتاب با خردی در غایت اتقان است ». برای اطلاع بیشتر رجوع به مقدمه لغت نامه شود.
حسن خطیب. [ ح َ س َ ن ِ خ َ ] ( اِخ ) ظاهراً از خاندان خطیب کرمانی است که در سده دهم تا یازدهم در آن سرزمین شهرت داشته اند. رجوع به «مزارات کرمان ص 81» چ سیدمحمد هاشمی و تصحیح حسین کوهی کرمانی و کلمه حسن سبزواری شود. از این مرد کتابی بنام «ملخص اللغات » بدست مرحوم دهخدا بوده و از آن در یادداشتهای خود نقل نموده اند و در یک یادداشت در وصف آن گوید: «ملخص اللغات لغت عربی به فارسی و این کتاب با خردی در غایت اتقان است ». برای اطلاع بیشتر رجوع به مقدمه لغت نامه شود.
حسن خطیب . [ ح َ س َ ن ِ خ َ ] (اِخ ) رجوع به حسن سبزواری شود.
حسن خطیب . [ ح َ س َ ن ِ خ َ ] (اِخ ) ظاهراً از خاندان خطیب کرمانی است که در سده ٔ دهم تا یازدهم در آن سرزمین شهرت داشته اند. رجوع به «مزارات کرمان ص 81» چ سیدمحمد هاشمی و تصحیح حسین کوهی کرمانی و کلمه ٔ حسن سبزواری شود. از این مرد کتابی بنام «ملخص اللغات » بدست مرحوم دهخدا بوده و از آن در یادداشتهای خود نقل نموده اند و در یک یادداشت در وصف آن گوید: «ملخص اللغات لغت عربی به فارسی و این کتاب با خردی در غایت اتقان است ». برای اطلاع بیشتر رجوع به مقدمه ٔ لغت نامه شود.
کلمات دیگر: