کلمه جو
صفحه اصلی

چهار زن

فرهنگ فارسی

کنایه از چهار عنصر است

لغت نامه دهخدا

چهارزن. [ چ َ / چ ِزَ ] ( اِ مرکب ) کنایه از چهارعنصر است :
ننگری کاین چهارزن هموار
همی از هفت شوی چون زاید.
ناصرخسرو.


کلمات دیگر: