مترادف ارتعاش : تزلزل، رعشه، لرز، لرزش، لرزه، نوسان
برابر پارسی : لرز، لرزاندن، لرزش، لرزه، لرزیدن، لزرش، نوسان
trembling
flutter, jar, pulsation, quaver, quiver, shiver, shudder, thrill, tremble, tremor, tremulousness, vibrancy, vibration
تزلزل، رعشه، لرز، لرزش، لرزه، نوسان
فرایند دورهای یا حرکت خطی یک ذره یا جسم جامد کِشسان حول وضعیت تعادل
لرزش، لزرش، لرزه، لرزیدن، نوسان