کلمه جو
صفحه اصلی

ارباب رجوع

فارسی به انگلیسی

clientele, clints, customers

clientele, customers


clientele


فارسی به عربی

زبائن , زبون

مترادف و متضاد

client (اسم)
موکل، مشتری، ارباب رجوع

clientele (اسم)
ارباب رجوع، مشتریان، پیروان، موکلین

فرهنگ معین

( ~. رُ ) [ ع . ] (اِ. ) مراجعه کنندگان ، متقاضیان ، رجوع کنندگان .

پیشنهاد کاربران

ارباب رجوع. کسانی که برای درخواستی به یک اداره و یا مرکز خاصی رجوع می نمایند، متقاضیان. در اینجا واژهٌ ارباب به معنی دارندگان و صاحبان می باشد و رجوع به عمل مراجعه نمودن ارتباط دارد. رجوع شود به ارباب و رجوع کردن. توجه شود به واژه های مشابهی چون ارباب قلم، ارباب هنر، ارباب همت، ارباب وفا، و غیره.
مترادفِ ارباب رجوع در زبان انگلیسی Client می باشد.

این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین این است:
وانساک vânsâk ( اوستایی وانس= رجوع، تقاضا + پسوند فاعلی پهلوی «اک» )

ارباب رجوع حتما در مقابل رعیت رجوع
هیچ رابطه ارباب و رعیتی بین مراجعین یک ادار ه و کارمندان آن اداره وجود ندارد
پیشنهاد می کنم سعی کنیم از این فرهنگ چاپلوسانه و متملقانه فاصله بگیریم
هر چند تاریخ ما سر تا سر تاریخ اباب و رعیتی است
مثل آدم بگیم مراجعین نه ارباب رجوع!

ارباب رجوع ترکیب دو کلمه عربی است. هر چند عربی با فارسی امروز در هم آمیخته و می توان گفت که حذف کلمات عربی از زبان فارسی غیر ممکن و نامانوس شده ولی بهتر است بجای کلمه ارباب رجوع از کلمه مراجعه کننده استفاده کنیم.

به معنی : به مراجعه کننده جهت انجام کاری، غالبا به ادارات و دفاتر شرکت ها اتلاق می شود


کلمات دیگر: