کلمه جو
صفحه اصلی

منذ

عربی به فارسی

بعد از , پس از , از وقتي که , چون که , نظر باينکه , ازاينرو , چون , از انجايي که


فرهنگ فارسی

از آنگاه باز . حرف جر و یا اسم مبنی است که در زمان ماضی به معنی از و در زمان حاضر به معنی در و اگر زمان معدود باشد به معنی از مدت می آید .

لغت نامه دهخدا

منذ. [ م ُ / م ِ ذُ ] ( ع حرف جر، اِ ) از آنگاه باز. مُذ. ( منتهی الارب ). حرف جر و یا اسم مبنی است که در زمان ماضی به معنی از و در زمان حاضر به معنی در و اگر زمان معدود باشد به معنی از مدت می آید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مذ شود.


کلمات دیگر: